سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از زبان شاملو

تعریف روشنی از هویتِ یک هنرمند در روزگارِ حکومتهای دیکتاتوری و یک مرزبندیِ صریح با جماعتِ هنرفروش از زبان شاملوی بزرگ.
«مشکل من شهادت دادن به تاریخه. شعری که توی روزنامه های معمولاً بلندگوی رژیمها چاپ میشه برای من اصلا شعر نیست. گفتم که هنرمند همیشه بر قدرته نه با قدرت. حالا اگر یکی می خواد با قدرت باشه بذار بره خودشو با بند تنبون فلان رئیس جمهور دار بزنه. اصلا برای من مهم نیست. نه زنده بودنش برام مهمه نه مردنش.»


حجت الاسلام حسینیان گفت آماده ایم با شعار مرگ بر انگلیس از جک ا

"جک استرا" در تهران!



رفته ایران باز هم جک استرا
توی کیفش برده با خود "بسته"! را
بسته بر گردن کراوات بنفش
هم به پا نعلین دارد جای کفش
بسته ی تشویقی این بار او
باز خواهد کرد باب گفتگو
گفتگویی از تمدن های ناب
پول نفت و لندن و جوجه کباب
گفتگویی از تمدن های دور
وحدت عمامه و موهای بور
گفتگویی از تمدن های ژرف
حاصلش از بهر مردم حرف و حرف
چونکه این جک استرای نابکار
از همان اول به ملا شد سوار
گرچه این نامردِ رندِ حقه باز
بی وضو می خوانَد او اغلب نماز
روضه هم میخوانَد و اهل دعاست
حجت الاسلامِ بی ریش و عباست
گوئیا این آخریها " استرا"
می رود با پای چپ در "مُسترا"
دائما ناکس تظاهر می کند
مثل یک آخوند خُرخُر می کند
هم دعا میخواند و پُف می کند
در نشستن هم تعارف می کند
گرچه اینبار او پی گاز آمده
لیک مثل قبل با ناز آمده
سید خندان ولی اینبار نیست
لاکن آقاجان خودش بیکار نیست
قصد دارد از بزرگانش کند
ختنه اش کرده مسلمانش کند
بعد از آن او را غنی سازی کند
واسه ی خدمت به دین راضی کند
تا شود میخ نظام اندر فرنگ
"دژمن" آقا از او آید به تنگ
بهر "اوشان" باز هم "لابی"! کند
 قرمز تحریم را آبی کند
باید این روباه را افشا کنیم
مشت او را پیش ملت وا کنیم

یک پیغام از من اصفهانی به هم وطن های عزیز خوزستانی

سلام فکر می کنید آب کارون را ما بالا کشیدیم؟ نه والله نه بالله، ما آب زاینده رود خودمان را نتوانستیم نگهداریم، زدند و بردند و خوردند. کی؟ همون که حق اب کارون خوزستان را خورد. همون که توی سر ما زد توی سر شما هم زد. تا دیروز می گفتند بعضی ها جهان خوارند اما آب خوار نشنیده بودیم. خلاصه این روزها ما جلوی استانداری اصفهان جمع شدیم ببینیم کسی هست صدامون را بشنوه؟

اعتراض کشاورزان اصفهان  ـ آرشیو