نوشته لو وِن
پادشاه لو آی گونگ از کنفوسیوس پرسید :"آیا این حقیقت دارد که سرنوشت یک ملت توسط بهشت (فلک و فردوس ) تعیین می شود و فقط بخاطر فعالیتهای انسانها نیست ؟"
کنفوسیوس جواب داد :"سرنوشت ملت شما ممکن است به اعمال شما بستگی پیدا کند .پدیده های بخصوص به تنهایی نمی توانند سرنوشت ملت شما را تغییر دهند ."
پادشاه جواب داد :"بسیار خوب .آیا می توانی لطف کنی و چند مثال واقعی راجع به این موضوع ارائه کنی ؟"
کنفسیوس گفت :"در دورة پادشاه جو در سلسله شانگ ،نزدیک دیوار شهرِ پایتخت ،پرنده کوچکی بود که یک پرنده بزرگ را بدنیا آورد . پادشاه با یک فالگیر(طالع بین) دربارة آن مشورت کرد و فالگیر گفت :"وقتیکه چیز کوچکی چیز بزرگی را بدنیا آورد، این معنی را می دهد که آن ملت، سرزمینهایشان متّحد خواهد شد وحتماً شکوفاتر و پُررونق تر خواهند شد. بعد پادشاه خیلی از خودراضی و خودخواه شد و فکرکرد که می تواند به پیشگویی تکیه کند و به سختی کارکردن برای حکمرانی به کشورش را متوقف کرد و نسبت به مردم و کارکنانش بی نهایت بیرحم و وحشی شد. هیچکدام از کارکنان قصر نتوانستند او را متوقف کنند. درآخر دشمنان خارجی به کشورش حمله کردند و سلسلة شانگ را سرنگون ساختند. این مثال خوبی از بخت خوب است که با خود فاجعه به همراه داشت. دلیلش آن بود که پادشاه انجام کارهای خوب را متوقف کرد و از فرمان بهشت و آسمان نافرمانی کرد.
در مقایسه با پادشاه جو، (در زمانِ) پادشاه تای وا اخلاقیات در جامعه خیلی بد بود و قوانین ملت خیلی آشفته و بی نظم بود. آن موجب شد که یک گیاه ناشناخته و استثنایی در داخل دربار رشد کند و آنقدر سریع رشد کرد و بزرگ شد که قطر آن به 4 متر رسید.
پادشاه با یک فال بین دربارة آن مشورت کرد و او گفت :"این نوع از گیاه وحشی نباید در داخل دربار رشد کند ولی الآن چنین شد. آن معنی را میدهد که ملت به انتهای کار خود رسیده است." پادشاه تای وا خیلی ترسید. او اعمال خود را به دقت ارزیابی کرد و دربارة پادشاهانی که آن اواخر به درستی به ملت حکومت کردند و از مردم مواظبت می کردند فکر کرد. در طول 3 سال خیلی از پادشاهان کشورهای دیگر دربارة فضیلت و پاکدامنی او شنیدند و تقریباً 16 پادشاه پیغام احترامشان به سلسله شانگ و ملاقات با او را برایش فرستادند. این یک مثال از رها کردن اعمال بد و در نتیجه پیشگویی فرضی بد به خوب عوض شد.
بنابراین وقتی افلاک و بهشت پدیدة خاصی را بوجود می آورند و حوادث و فاجعه ها ظاهر می شوند. آنها اخطار افلاک به حکمرانان است؛ وقتی که افسرانِ دربار(کارکنانِ دربار ) خواب عجیب و پُرمعنی می بینند، آن اخطار افلاک به آنها است. حوادث و پدیده های عجیب کشوری که نظم و آرامش داشته باشد و در آن به خوبی بر ملت حکومت می شود را شکست نخواهد داد؛ خوابها و رؤیاها بر اخلاقیات والا و تقوا و پاکدامنی عظیم غلبه نمی کنند. اگر کسی کارها را بتواند مثل این انجام دهد _کارهای بد را رها کند و کارهای خوب را دنبال کند_ پس آن بهترین راه ادارة یک کشور خواهد بود. فقط پادشاهان خردمند می توانند چنین کنند."
پادشاه لو آی دونگ گفت :" آموزشهای شما می تواند برای اصلاح جهل و نادانی های من بکار رود، گوش دادن به آموزشهای شما شگفت آور است!"