سفارش تبلیغ
صبا ویژن

«چهره? عصیان»

 در تقدیر از قهرمانان

ای جوانان وطن! چهره? عصیان این است
این بهای شرف است ار چه غمش سنگین است
 
فوج مرغان که به دریا زده بی هول و هراس
می شکافد دل بحر ار چه پرش خونین است
 
گفت توفان که اگر سینه? من باغی داشت
همه برگ گل سرخ چمنش زوبین است
 
گفت ما تا افق آبی رؤیا نرسیم،
ننشینیم ز ره تا که زمین چرکین است

خانه شان سنگر و باروی شرف شد ای دوست
خنده اش گفت مرا مرگ چنین شیرین است
 
گفت هر کس که به این راه بیاید با ما
گرچه در خون تپد اندیشه? او روئین است
 
نامهاشان همه معنای شکوه و شرف است
گامهاشان گذر از زندگی نوشین است
 
یک سبد گل شده بر تاقچه? خانه? خلق
عطرشان منتشر از بوته? هر پرچین است
 
شرفی هست اگر جان مرا جانبازیست
هان بدانید فدا نیکترین آیین است
 
فخر تنها نکنی چهره? او چون دیدی
رسم او گیر که این رسم، بهین آیین است.