سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میلاد زینب کبری، بانوی پیشتاز مجاهدان عاشورا مبارک باد

حرم زینب کبری علیهاسلام

 

پنجم جمادی الاولی سالروز ولادت باسعادت زینب کبری بانوی پیشتاز مجاهدان عاشوراست. زینب علیهاسلام، یکی از برجسته ترین نامها درمیان زنان شاخص و الگو، در تاریخ بشری است. دختر رشید علی و فاطمه (علیهماالسلام)، ا لگوی تاریخی زنان موحد و مجاهد که در رأس رهبری قیام حسینی، کاروان انقلاب را در اوج شایستگی هدایت کرد. زنی که از ورای 15قرن، همچنان نامی الهام بخش برای نسلهای مبارز و راهیان طریق رهایی دارد. زینب علیهاسلام در سال 6 هجری متولد شد و درحماسه عاشورا، بانویی 55ساله بود. او پس از حسن و حسین(ع)، سومین نواده حضرت محمد پیامبر اسلام (ص)، از فاطمه(ع) بود. در 5سالگی، پدربزرگش حضرت محمد (ص) و مادرش فاطمه(ع) را ازدست داد. طبق وصیتی از حضرت محمد (ص) با پسرعمویش، عبدالله فرزند جعفرطیار ازدواج کرد. عبدالله درحبشه متولد شد و اولین نوزاد درتبعید مسلمانانی بود که به حبشه هجرت کرده بودند. زینب(ع) در دوران خلافت حضرت علی(ع) در کوفه زیست و نزد مردم این شهر و آن منطقه، چهره یی آشنا و بسیار محبوب بود. او مادر 4فرزند شد که دوپسرش و به گفته برخی سه پسرش درکربلا به شهادت رسیدند. از عصر عاشورا (دهم محرم سال 61هجری) زینب در رأس بانوان عاشورا به اسارت درآمد. و ازاین لحظه به بعد، شکوه راهبری زینب، برگ نوینی را برتاریخ اسلام و انسان افزود. به عنوان شاخص پیروزی شگفت انگیز او در مقابله با یک امپراتوری قدرقدرت و به غایت جبار و وحشی، همین بس که بدانیم تنها 20روز پس از عاشورا، او با سخنان آتشین خود در جشن یزید، امپراتورسرمست از باده پیروزی را تا نقطه ابرازندامت از قتل امام حسین(ع) عقب نشاند. زینب علیهاسلام که در کانون یک جنبش بسیار جوشان و پرحادثه، دیده به جهان گشوده بود، تا خود را شناخت، میراث دفاع از پیامها و ارزشهای آن جنبش را بردوش خود احساس کرد. اما او زنی بود که این افتخارات را تبدیل به مسئولیت و تعهدی بردوش خود کرد و وارد کارزار عقیده شد و برای تحقق آرمانهایش، جان و جانان برکف گذاشت. در آن دوران، رواج و دفاع از ارزشها و پیامهای آیین محمد، با سختیهای بسیار همراه بود. چرا که دوران او، دورانی پرفتنه بود. دورانی که منحرفین از آیین پیامبر و مرتجعین مکار واشرافیت دغل کار، پدرش علی را به شهادت رسانده بودند و به جنگ برادرانش، امام حسن وحسین، علیهماالسلام برخاسته بودند. زینب علیهاسلام در شرایطی بسیار سخت و پیچیده، مسئولیت دفاع از ارزشهای اصیل توحید را برعهده گرفت وباشایستگی و درک انقلابی توحیدی از میراثهای خاندان محمد (صلی الله علیه وآله) وارد کارزار تاریخی شد. اوج شکوه و عظمت حماسه زینب علیهاسلام که با انتخاب پاکبازانه خود، در قله نهضت حسینی، جاودانه شد، در نقش بزرگ و تاریخی او در رهبری جنبش پس از عاشورای حسینی رقم می خورد. درآغاز نهضت، زینب بی هیچ تردیدی همسرش عبدالله را که حاضرنشد با موکب حسینی همراه شود طلاق داد و همراه با دوفرزند جوان خود، دررکاب راهبرش حسین(ع)، رهسپارگردید تا در بزرگترین و شورانگیزترین حماسه تاریخ، و دربالاترین نقطه رهبری آن، مددکار سرورآزادگان باشد. صلابت و استواری زینب کبری علیهاسلام در هنگامه عظیم عاشورا و هدایت جنبش پس از عاشورا و خطابه های آتشین او در اجتماع مردم کوفه، در مقر حکومت ابن زیاد و نیز در دربار یزید درشام، تاریخ را به ستایش وامیدارد. زینب علیهاسلام در سخنان کوبنده خود یزید پلید را که مست باده قدرت بود، به محاکمه کشید و پیروزی پیام عاشورا را در قلب بارگاه سلطنت یزید، طنین افکن کرد. به این ترتیب درست برخلاف تصویری که ارتجاع حاکم  از زینب کبری ارائه می دهند، او به عنوان پرچمدار نهضت عاشورا پس از سرورشهیدان، رهبری جنبش را بااستواری تمام برعهده گرفت و توانست در اولین گام پس از قیام حسینی، حماسه ی عاشورا را، تبدیل به یک پیروزی عقیدتی، تاریخی و اجتماعی عظیم کند و بذر پیام عاشورا را در تمامی قلمرو اسلام بپراکند. حضرت زینب کبری در هنگامه عاشورا ازمیان 72شهیدی که با تک تک آنها انس و الفت عمیق عقیدتی داشت، علاوه بر امام حسین ودوفرزند خود، شاهد درخون تپیدن 6تن از برادران خود، فرزندان حضرت علی، چندین برادر زاده اش از فرزندان امام حسن و امام حسین و جمعی از پسرعموهای خود و فرزندان آنها بود. دوخواهرش به نامهای فاطمه و خدیجه دختران امیرالمؤمنین نیز در کربلا به شهادت رسیدند. تمامی این مصیبتهای جانسوز فقط در یک روز بر زینب فرود آمده بود. علاوه بر این در خیمه های به جامانده از عاشورا، بیش از 80زن و کودک بود، که هر کدام علاوه بر ازدست دادن عزیزی، دربرابرشان چشم اندازی جز اسارت دردست سپاهیان جنایت پیشه یزید وجود نداشت. اما آن شرایط بغرنج، تنها بر صلابت واستحکام حضرت زینب می افزود و ایمان قدرتمند او بود که در چنین بحبوحه یی به تمامی بازماندگان عاشورا درس صلابت و مقاومت می داد. فردای عاشورا، دشمن، کاروان اسیران کربلا را از میان پیکرهای غرقه درخون شهیدان عاشورا که اغلب سرهایشان را ازتن جداکرده بودند عبور داد. صحنه تکان دهنده یی که همه را منقلب کرد. درست درهمین صحنه طاقت سوز بود که زینب کبری باقطعیت و یقین، نوید پیروزی تاریخی قیام عاشورا را سرداد . حضرت زینب رو به علی بن حسین (علیه السلام) کرد و گفت: برادرزاده ام!، این، پیمانی بود که وفا شد. درهمین سرزمین و برسر مزار پدرت و خویشان ما، پرچمهایی افراشته خواهد شد که تأثیر آن را گذشت روزگار، کهنه نخواهد کرد و رسم و آئین آن هرگز نابود نخواهد شد. پیروزی دیگری که زینب کبری(ع) برای قیام عاشورا رقم زد، هنگامی بود که دشمن، کاروان شهیدان و اسیران کربلا را در کوفه به گردش درآورده بود. در بازار شهر و در میان غوغای رجاله گانی که اسیران را به پیش می بردند، ناگهان طنین سخنان آتشین زینب همه صداها را خاموش کرد. در آن سخنرانی آتشین، زینب(ع) ضمن توضیح آثار و عواقب مذلت بار آنچه که آن را پیروزی بر حسین(ع) می انگاشتند، تصریح کرد که: ”انتقام خداوند در پیش است و او در کمین تبهکاران نشسته است“. سخنان زینب، تماشاچیانی را که گمان می بردند با اسیرانی شکست خورده روبه رو هستند، بر جای خود میخکوب کرد. این امر موجب نگرانی ابن زیاد، حکمران کوفه گردید. به طوری که دستور داد برای تحقیر اسیران، آنان را به کاخ او ببرند. دربرابرحاکم خونخوار کوفه، زینب(ع) در خروش خود از مخاصمه یی نهایی و پیروزی نهایی امام حسین گفت و با کلام پرخروشش لرزه برپیکر ارتجاعی که می پنداشت کار قیام حسینی به پایان رسیده است انداخت. سخنان آتشین زینب در کوفه آن چنان بساط نمایش پیروزی وقدرت پوشالی دشمن پس از عاشورا را درهم پیچید که ابن زیاد برای جبران این شکست درصدد کشتن امام سجاد(ع) برآمد اما باز هم دربرابر قاطعیت حضرت زینب ناچار به عقب نشینی شد. سپس زینب کبری را در دربار پرزرق وبرق دمشق می بینیم که باهمان هیبت و صلابت، دماغ دشمن پرنخوت و مست از باده پیروزی را در مقر سلطنت و ولایت مطلقه اش به خاک ذلت می مالد. هنگامی که زینب کبری را به همراه دیگر اسرای کربلا به کاخ یزید می برند، یزید پلید دستور می دهد که سر امام حسین را هم بیاورند وآن گاه در اوج دنائت با چوب دستی برلب و دندان امام حسین می زند و اشعاری می خواند که در آن از کشتن امام حسین و یارانش، به عنوان پیروزی یاد می کند، و از انتقام کشته شدگان مرتجعین قریش در جنگ بدر اظهارخوشحالی می کند. زینب کبری در پاسخ به این رجزخوانیهای یزید، دلیرانه می خروشد و به یزید تأکید می کند که او را حقیرتراز آن می داند که مورد خطاب قرار دهد، سخنان زینب دربرابر یزید، گویی خطابه یی به تاریخ، و گواهی یی بر پیروزی انقلاب و آزادی، بر ارتجاع و ستم ودجالگریست.